A.G

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 137
بازدید هفته : 340
بازدید ماه : 733
بازدید کل : 134545
تعداد مطالب : 329
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1


صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 33 صفحه بعد

-


حمله يك پلنگ به يك مرد در هند. اين پلنگ يك تن را كشت و 3 تن ديگر را زخمي كرد. اين پلنگ در نهايت دستگير و به حيات وحش منتقل شد


پلنگ

نويسنده: alireza ghaffarian تاريخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:-, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 33 صفحه بعد

شیر یا خط

باز هم برای انجام کارها شیر یا خط میندازیم
باز هم مثل همیشه تو درست میگیو
مثل همیشه تو خوشحال میشی
ومنم تنها چیزی که ازت میخوام
بشینی فقط ببینی چجوری کارارو انجام میدم
مگر عشق غیر اینه؟

نويسنده: alireza ghaffarian تاريخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 33 صفحه بعد

اخــــــــــــــــم

نمیدونم یا قیافه ی اونایی که میگی نیستم
یا نمیتونم قیافه ی اونارو به خودم بگیرم
ولی هر چی که باشه این اخمه همیشه رو صورتمون هست
واسه ی همه ی اون قشنگ های یکبار مصرفی که با خنده های دروغین
کار زندگیم رو ساختن و کار زندگیت رو خواهن ساخت

نويسنده: alireza ghaffarian تاريخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:http://a,g,loxblog,com/ + اخم +, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 33 صفحه بعد

مرگ من

مرگ من

 

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبارآلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور

 

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
روزی از این تلخ و شیرین روزها
روز پوچی همچو روزان دگر
سایه‌ای ز امروزها‌، دیروزها

دیدگانم همچو دالان‌های تار
گونه‌هایم همچو مرمرهای سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد

............................................
ادامه مطلب
نويسنده: alireza ghaffarian تاريخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:فروغ فرخزاد + مرگ من, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 33 صفحه بعد

آن چشم آهو

آن چشم آهو

 

دین راهگشا بود و تو گمگشتۀ دینی
تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی

آهو نگران است، بزن تیر خطا را
صیاد دل از کف شده! تا کی به کمینی؟

 

این قدر میاندیش به دریا شدن ای رود
هر جا بروی باز گرفتار زمینی

مهتاب به خورشید نظر کرد و درخشید
هر وقت شدی آینه، کافی‌ست ببینی

ای عقل بپرهیز و مگو عشق چنان است
ای عشق کجایی که ببینند چنینی

هم هیزم سنگین سری دوزخیانی
هم باغ سبک‌سایۀ فردوس برینی

ای عشق! چه در شرح تو جز «عشق» بگوییم
در ساده‌ترین شکلی و پیچیده‌ترینی

 

شاعر: فاضل نظری

نويسنده: alireza ghaffarian تاريخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:شاعر: فاضل نظری +آن چشم آهو, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 33 صفحه بعد

تو را دوست می‌دارم

تو را دوست می‌دارم

 

تو را به جای همه زنانی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام دوست می‌دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می‌شود، برای خاطر نخستین گل
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی‌رماندشان
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می‌دارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم.

 

جز تو، که مرا منعکس تواند کرد؟ من خود، خویشتن را بس اندک می‌بینم.
بی تو جز گستره بی کرانه نمی‌بینم میان گذشته و امروز.
از جدار آینه خویش گذشتن نتوانستم
می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آنگونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.

تو را دوست می‌دارم برای خاطر فرزانگیت که از آن من نیست
تو را برای خاطر سلامت
به رغم همه آن چیزها که به جز وهمی نیست دوست می‌دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم
تو می‌پنداری که شکی، حال آنکه به جز دلیلی نیستی
تو همان آفتاب بزرگی که در سر من بالا می‌رود
بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم.

 

اثر پل الوار و ترجمه احمد شاملو

نويسنده: alireza ghaffarian تاريخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:تو را دوست می‌دارم +اثر+ پل الوار+ و+ ترجمه+ احمد شاملو+, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 33 صفحه بعد

حالا چرا

حالا چرا


آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا

نوش‌داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

 

وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار
این‌همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا

در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا

شهریارا بی حبیب خود نمی‌کردی سفر
این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا

شاعر: شهریار

نويسنده: alireza ghaffarian تاريخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:حالا چرا +شاعر+:+ شهریار, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 33 صفحه بعد

سفیر اهورایی

سفیر اهورایی

 

 

حس می کنم حریر حضورت را در لحظه های سختی تنهایی

 

بوی تو در فضاى زمان جارى ست مانند عطر پونه ى صحرایی

 

در برف زارِ سردِ دلم کرده ست اى نرگس بهارى من سبزت

 

تقدیر ، این مقدّر بى برگشت، تقدیر، این سفیر اهورایى

 

می گوید از یکی شدنم با تو احساسم ، این لطافت سحرانگیز،

 

 حسّم به من دروغ نمی گوید درپیشگاه اقدس شیدایى

 

بوی تو را شنیده ام از باران، بارانِ چشم هاىِ غزلْ کاران

 

در آبسال سبز غزل کاری با رمزِ صبح شرجى ِرؤیایی

 

آتش زدى به ظلمت ایمانم ، برداربستِ طاقت ِ بنیانم

 

با چشم و روى ِ روشن ِ خورشیدى ، با گیسوى طنابى یلدایى

 

عاشق که مى شدم نهراسیدم از فتنه هاى واهى بدنامى

 

از آن که گفته اند که مى ارزد ، عاشق شدن به فتنه ى رسوایى

 

  سعید عندلیب

نويسنده: alireza ghaffarian تاريخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:سفیر اهورایی + , موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 33 صفحه بعد

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (به آلمانی: Georg Wilhelm Friedrich Hegel) (۱۷۷۰-۱۸۳۱) فیلسوفی آلمانی که تاثیر قابل توجهی بر دستگاه فلسفی غرب داشت.

 

زندگینامه

هگل در ۲۷ اوت ۱۷۷۰ ملادی در اشتوتگارت، در خانواده‌ای مومن به تعلیمات لوتری به دنیا آمد. از کودکی در زمینه‌های گوناگونی مانند ادبیات، فلسفه، و موضوعات مختلف دیگر، به مطالعه می‌پرداخت و در این کار از حمایت و تشویق مادرش - که سهم فراوانی در پرورش فکری وی در کودکی داشت - برخوردار بود. پدر او از کارمندان دولت بود.

هگل شیفتهٔ آثار اسپینوزا، کانت، روسو و گوته بود. او تحصیلات دینی خود را در مدرسهٔ دینی پروتستان ادامه داد؛ جایی که با فیلسوف آینده فردریش شلینگ و شاعر فردریش هولدرلین همکلاس و دوست شد. این سه تن باهم در توجه به انقلاب فرانسه و انتقاد از فلسفه کانت همراه بودند.

در ۳۱ سالگی به کمک شلینگ به عنوان همکار او در دانشگاه ینا مشغول تدریس فلسفه شد. آن دو حتی در آن محل مجله‌ای با عنوان فلسفه نیز تاسیس می‌کنند که در مجموع ۵ شماره از آن انتشار می‌یابد. هگل از سال ۱۸۱۸ که به دانشگاه برلین منتقل شده شهرت بسیاری پیدا کرد. هگل در سال ۱۸۳۰ رئیس دانشگاه برلین می‌شود و بالاخره به سال ۱۸۳۱ به سبب شیوع وبا در ۱۴ نوامبر همان سال فوت می‌کند. دست‌نوشته‌های زیادی بعد از مرگ از او به‌جای مانده بود که به مرور تنظیم می‌شود و به صورت کتاب‌های مختلف انتشار می‌یابد.

..............................................................


 


ادامه مطلب
نويسنده: alireza ghaffarian تاريخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:گئورگ ویلهلم فریدریش هگل, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 33 صفحه بعد

اس ام اس عاشقانه 1

اس ام اس عاشقانه

عشق چيز عجيبي نيست...
همين است كه تو دلت بگيرد...
و من نفسم

 

 

به سلامتی زنجیری که صدسال زیربرف وبارون می مونه،می پوسه، ولی ازهم جدانمیشه، امیدوارم بمونیم، بپوسیم، ولی ازهم جدانشیم

 

 

اگه يه روز بفهمم دوستم نداری مثل جوجه های زرد تپلی وسط باغچه ميشينم، داد میزنم: پیشی بیا منو بخور !

 

 

میلیون ها و میلیاردها آدم توی این دنیا هستند و همه شان می توانند بی تو زندگی کنند ، آخر من بدبخت چرا نمی توانم ؟

 

.........................................

 

 

 

 

 


ادامه مطلب
نويسنده: alireza ghaffarian تاريخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:اس ام اس عاشقانه 1, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد / a.g.loxbog.com تمامی حقوق محفوظ و متعلق است به

ابزار پرش به بالا